تبیین


آخرین نظرات

۳ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

تعارض نظر مردم و مسئولان در خصوص مسکن مهر
در حالی هجمه به طرح مسکن مهر در هفته‌های گذشته شدید شده که دستاوردهای کلان این طرح انکارناپذیر است.
بعه گزارش نکات پرس به نقل از خبرگزاری دانشجو؛ مسکن مهر طرحی بود که بسیاری را با توانمندی مالی متوسط و پایین صاحب مسکن کرد و از این حیث برای سیاستگذاران و مردم در جهت اجرای عدالت اجتماعی اهمیت دارد.

با این وجود مدتی است که به دنبال انتقادات برخی مسئولان از نحوه اجرای این طرح، عده ای شروع به تخریب اصل طرح می کنند، به نحوی که گویا این طرح فقط مشکل ایجاد کرده و هیچ دستاوردی نداشته است.

طرح مسکن مهر یکی از بزرگترین اقدامات دولت نهم و دهم بود، اقدامی که به زعم بسیاری درخور تقدیر بود؛ این در حالی است که اخیراً اظهارنظرهایی در مورد تاثیرات منفی این طرح بر اقتصاد کشور به طور عام، و نرخ تورم به طور خاص شنیده می شود.

اظهارنظرهایی که اغلب از طرف مسئولان دولت یازدهم بیان شده است، روی دیگری از طرحی که به زعم بسیاری از مردم کم نقص و کم نظیر بود، نشان داد. این طرح در دولت نهم و دهم، به عنوان الگویی جدید برای انبوه سازی در سایر کشورها معرفی می شد، حال آن که دولت یازدهم آن را تهدیدی جدی برای اقتصاد می داند.

جانمایه این طرح این بود که با واگذاری زمین های رایگان و 99 ساله، مسکن را به شکل انبوه و با بهای تمام شده پایین تولید کند و با تسهیلات و قیمت مناسب به متقاضیان واگذار کند ... می توان انتظار داشت که تولید انبوه و ارزان مسکن، هدف «بهبود شاخص دسترسی به مسکن» را محقق کند، بنابراین تولید میلیونی مسکن برای قشری که مالک سرپناه خود نیست و یا به مسکن مناسبی دسترسی ندارد، مطلوب خواهد بود.

ضرورت وجود طرح هایی مانند مسکن مهر از آن حیث است که سهم مسکن در هزینه های خانوار در دهک های اول تا سوم جامعه بیش از 60 درصد است؛ همچنین مسکن در دهک های چهارم، پنجم و ششم بیش از 50 درصد درآمد خانوار را به خود اختصاص می دهد.

با این پیش زمینه بود که طرح مسکن مهر با هدف کاهش سهم مسکن در سبد هزینه های خانوار و افزایش عرضه مسکن با اولویت قرار دادن اقشار آسیب پذیر کلید خورد و از ابتدای دولت نهم ساخت بیش از چهار میلیون و 400 هزار واحد در قالب طرح مسکن مهر در شهرها و روستاها شروع شد که نیمی از این تعداد به روستاهای کشور اختصاص داشت. تعداد یک میلیون و 500 هزار واحد از این تعداد تا خرداد 1392 تحویل شده و مابقی مسکن‌های روستایی باید تا پایان دولت دهم تحویل داده شوند.

در حوزه مسکن مهر شهری نیز حدود یک میلیون و 200 هزار واحد تکمیل شده و مابقی همچنان در دست ساخت است که تکمیل و تحویل آنها به دولت یازدهم کشیده می‌شود.

نظرسنجی های مختلف از جمله نظرسنجی برنامه تلویزیونی برنامه ثریا و پایش در خصوص ادامه مسکن مهر با درصد بالای پاسخ های مثبت مردم مواجه شده که نشان از رضایت مردمی از این طرح دارد.

در یک بررسی سریع و اجمالی می توان دستاوردهای طرح مسکن مهر را شامل بهبود شاخص دسترسی به مسکن، ارتقای عدالت اجتماعی، اشتغال، کاهش تراکم خانوار در واحد مسکونی، افزایش تولید ملی و رشد اقتصادی، کنترل قیمت مسکن، گسترش انبوه سازی و صنعتی سازی دانست.

با این تفاسیر به نظر می رسد حملات اخیر به این طرح، غیرکارشناسی است و لازم است مسئولان با بررسی مشکلات اجرایی این طرح در گذشته در صدد اصلاح آن برآیند نه اینکه طرح را متوقف کنند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۱۴:۱۴
.◉ . ◉.

محاکمه رئیس جمهور در سنجه قانون

يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ
یادداشت دکتر غلامحسین الهام
اگرچه «مصونیت» واژه ای است که در اولین واکنش ذهنی، نابرابری و تبعیض را تداعی می‏کند، اما در همه نظامهای سیاسی ردپای آن دیده می شود حتی در جمهوری اسلامی ایران.
به گزارش نکات پرس، دکتر غلامحسین الهام در یادداشتی به بررسی حقوقی محاکمه رئیس جمهور پرداخته است که در ادامه متن کامل این یادداشت تقدیم می شود.

مقدمه
 
اگرچه «مصونیت» واژه ای است که در اولین واکنش ذهنی، نابرابری و تبعیض را تداعی می‏کند، اما در همه نظامهای سیاسی ردپای آن دیده می شود حتی در جمهوری اسلامی ایران که قانون گذار اساسی تلاش نموده است که از استفاده لفظ خودداری نموده و تساوی مطلق در برابر قانون ایجاد کند. اما در مواردی از جمله اصل 86 نشانه‏هایی از مصونیت ملاحظه می‏شود.  به علاوه در قوانین مختلف عادی، مواردی از مصونیت وجود دارد که با توجه به تایید شورای نگهبان گویای آن است که نهاد حافظ قانون اساسی آن را مغایر قانون نشناخته است، آخرین نمونه‏های آن را در قانون «نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان» مصوب 1391 و قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 1390 می‏توان یافت.

«مصونیت سیاسی» مطابق قرارداد وین 1966 در مورد روابط سیاسی، مورد دیگری از مصونیت است که دولت ایران در سال 1343 به تصویب رسانیده است. مصونیت نظامیان اگرچه به موجب قانون دادرسی نیروهای مسلح و قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح ظاهرا نسخ گردیده اما در مورد فرماندهان عالی نظامی مطابق فرمان فرماندهی کل قوا و رهبری معظم انقلاب به قوت خود باقی است و در برخی از فرامین امام راحل(ره) در مورد شیوه تعقیب نظامیان، موارد مشابهی وجود دارد.

البته این نوع مصونیت ها دارای مبانی معقول و قابل دفاعی است و در سیره جاری دول مختلف وجود داشته و مورد پذیرش حقوقی قرار داده و در واقع این نوع تفاوت و یا تبعیض در تعقیب، ناقض عدالت شناخته نشده است.

در این نوشته تلاش شده به اختصار به انواع مصونیت های مورد اعمال در نظام حقوقی کشور و تعیین آن پرداخته شود.


1-    انواع مصونیت

«مصونیت» به طور کلی به دو شکل مطرح است:

الف) مصونیت ماهوی: این نوع مصونیت امکان تعقیب و مجازات را به طور کلی منتفی می کند و فرد مرتکب جرم اصولا قابل تعقیب نیست این مصونیت در همه کشورها نسبت به دیپلمات های خارجی اعمال می شود مطابق کنوانسیون وین مصوب 1966 که در کشور ما در سال 1343 به تصویب مجلسین وقت رسیده ماموران سیاسی در صورت ارتکاب جرم قابل تعقیب نیستند، حداکثر دولت میتواند آنان را از کشور اخراج نموده و تداوم ماموریت آنان را نپذیرد. تعقیب این افراد در کشور متبوعشان تابع مقررات داخلی آن کشور است.

این مصونیت در سطوح نازل تری برای مقامات کنسولی پیش‏بینی شده است. تفصیل این امر مورد نظر ما در این نوشتار نیست. از آن جهت که در این نوع از مصونیت قابلیت تعقیب و مجازات وجود ندارد این مصونیت را مصونیت ماهوی می‏نامند. در مورد نمایندگان مجلس نیز مطابق اصل 86 در حدود آنچه مربوط به وظایف نمایندگی است همین مصونیت وجود دارد.[1]

ب) مصونیت تشریفاتی:
در این نوع از مصونیت امکان تعقیب منتفی نیست بلکه برای تعقیب باید تشریفات خاصی را طی کرد و بدون اعمال این ضوابط و فرایند، تعقیب غیرقانونی خواهد بود. به طور مثال در مورد قضات این نوع مصونیت وجود دارد و مطابق قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب(1390) و قبل از آن ماده 42 قانون اصول تشکیلات دادگستری(1333) برای تعقیب قضات در صورت ارتکاب جرم حتما باید قبل از تعقیب از طریق دادگاه انتظامی قضات از خدمت قضایی تعلیق شده باشند و بدون تعلیق قضات امکان تعقیب وجود ندارد. در مورد نظامیان قبل از انقلاب «امریه تعقیب» وجود داشت و تا زمانی که فرمانده دستور تعقیب نمی‏داد دادستان نظامی حق تعقیب نداشت در مورد فرماندهان عالی این امر از سوی فرماندهی کل صادر می‏شد. بعد از انقلاب صدور امریه تعقیب برای فرماندهان الزامی شده و بعد با الغاء قانون دادرسی و کیفر ارتش منسوخ شد ولی به موجب فرامین موجود تعقیب نظامیان دارای درجه سرتیپی و بالاتر منوط به اجازه تعقیب از سوی فرمانده معظم کل قوا است.

در خصوص نخست‏وزیر و وزرا نیز این بحث مطرح است، قبل از انقلاب این مصونیت در قانون اساسی ذکر شده بود بعد از انقلاب هرچند آن اصول مورد تصویب واقع نشد ولی مراتب بسیار ضعیفی از آن همچنان مورد توجه واقع وحفظ آداب و قواعد حاکم بر تعقیب و محاکمه را در بر می‏گیرد، البته این مصونیت، تشریفاتی و بسیار نازل تر از گذشته است. موضوع اصلی این مقاله بررسی همین مصونیت است که نخست با مروری بر سابقه آن در قانون ‏اساسی مشروطیت و سپس با بررسی قوانین جمهوری اسلامی به آن می‏پردازیم.

2-    مصونیت نخست وزیر و وزرا مطابق قانون اساسی مشروطیت

اصولی چند در متمم قانون اساسی مصوب 1286 در مورد چگونگی تعقیب وزرا و نخست وزیر وجود دارد
اصل 65 متمم قانون اساسی مقرر می‏داشت:
«مجلس شورای ملی یا سنا می توانند وزرا را تحت مواخذه و محاکمه در آورند».
اصل شصت و ششم نیز مقرر نموده بود:
«مسئولیت وزرا و سیاستی را که راجع به آنها می شود قانون معین می کند».
در اصل شصت و نهم متمم چنین آمده است:
«مجلس شورای ملی یا مجلس سنا تقصیر وزرا را در محضر دیوانخانه تمییز عنوان خواهند نمود و دیوانخانه مزبور با حضور تمام اعضا مجلس محاکمات دایره خود، محاکمه خواهد کرد. مگر وقتی که به موجب قانون، اتهام و اقامه دعوی از دائره ادارات دولتی مرجوعه به شخص وزیر خارج و راجع به خود وزیر باشد.....»
مطابق اصل 70 متمم قانون اساسی:
«تعیین تقصیر و مجازات وارده بر وزرا در موقعی که مورد اتهام مجلس شورای ملی یا مجلس سنا واقع شوند و یا در امور اداره خود دچار اتهامات شخصی مدعیان گردند منوط به قانون مخصوص خواهد بود.»
بر مبنای اصل هفتادم در تیرماه سال 1307 قانون تعقیب و محاکمه وزرا در 15 ماده به تصویب رسید مطابق ماده یک این قانون:
«هرگاه رئیس الوزرا و یا وزیری در امور مربوط به شغل و وظیفه خود متهم به ارتکاب جنحه یا جنایتی شود مورد تعقیب مجلس شورای ملی خواهد شد، اعم از اینکه حین تعقیب متصدی شغل وزارت باشد یا نه.»
در تبصره این ماده کفیل رسمی هر وزارتخانه در حکم وزیر شناخته شده است.

در ماده 2 موجبات تعقیب وزرا از طرف مجلس شورای ملی احصا شده است که شامل اعلام کتبی یکی از نمایندگان در مجلس شورای ملی دایر به وقوع جنحه و یا جنایت، خبرهای واصله به مجلس شورای ملی از طرف مامورین و صاحب منصبان کشف جرائم، شکایت و خبرهای واصله از افراد مردم و اعلامات مطلعین از وقوع جرم که به وسیله نمایندگان مجلس شورای ملی تقدیم می‏شود در تبصره این ماده تصریح شده است که توضیحات نمایندگان یا خبرها و شکایات و اعلامات واصله مبنی بر قرائن و اماراتی باشد که دلالت بر وقوع جرم کند.

در مواد سه تا هفت این قانون شیوه اقدام مجلس شورای ملی در خصوص کیفیت تعقیب وزرا بر حسب گزارشات واصله بیان شده است که اجمال آن بدین گونه است که رئیس مجلس ظرف یک هفته نوشته‏ها و اسناد و مدارک موجود راجع به اتهام را به کمیسیون «عرایض» مجلس ارجاع می کند کمیسیون مزبور ظرف 15 روز تحقیقات بدوی را معمول داشته و خبر خود را دایر بر لزوم یا عدم لزوم ادامه تحقیقات به رئیس مجلس تقدیم می کند این خبر ظرف یک هفته در جلسه علنی قرائت شده و پس از قرائت بدون مذاکره و مباحثه اعم از اینکه خبر دایر به تعقیب یا عدم تعقیب متهم باشد به کمیسیون عدلیه ارجاع می شود. کمیسیون عدلیه مکلف است، همه قسم تحقیقات لازم را از مراجعه به اسناد و مدارک و ملاحظه نوشته های موجود در وزارت‏خانه‏های مربوط و خواستن توضیحات از شخص متهم و تحقیقات از اشخاص دیگری که لازم بداند به عمل آورده و خبر خود را در ظرف یک ماه به مجلس ارائه می کند در صورتی که خبر کمیسیون عدلیه دایر به مجرمیت وزیر باشد، خبر مزبور در جلسه علنی قرائت و بدون مذاکره و مباحثه پرونده امر به وزارت دادگستری ارسال ‏شده و وزیر دادگستری قضیه را فورا به دیوان عالی تمییز (دیوان عالی کشور) ارجاع می کند ولی اگر خبر کمیسیون دادگستری دایر به عدم تعقیب متهم باشد گزارش در جلسه علنی مجلس قرائت و مباحثه می شود اگر خبر مزبور تصویب شد، متهم تبرئه شده و هرگاه تصویب نگردید طبق توضیحات بالا از طریق وزارت دادگستری به دیوان عالی کشور ارسال می شد، ضمن ارسال این گزارش کمیسیون دادگستری میتوانست انفصال موقت وزیر متهم را پیشنهاد کند و تصمیم در این خصوص بر عهده مجلس بود. مواد 8 تا 12 این قانون راجع به شیوه اقدام دیوان عالی کشور است.

مدعی العموم دیوانعالی تمییز (دادستان کل کشور) پس از وصول پرونده قضیه را تعقیب خواهد نمود، دیوان عالی کشور در جلسه عمومی با حضور تمام مستشاران خود بر طبق موازینی که برای رسیدگی به امور جزایی مقرر است، رسیدگی و حکم مقتضی صادر خواهد کرد.

هرگاه حکم دیوان عالی کشور دایر بر محکومیت وزیر باشد دیوان مزبور باید در ضمن حکم خود محکوم علیه را به تأدیه ضرر و خسارت وارده به مدعی خصوصی محکوم کند اعم از اینکه مدعی خصوصی خود دولت باشد یا اشخاص دیگر. حکم دیوان باید ظرف سه روز از تاریخ صدور به وزیر و دادستان کل کشور ابلاغ شود و مفاد آن در جراید محلی اعلان و رونوشت به مجلس شورای ملی تقدیم گردد از نظر ماهوی مجازات وزرا همان مجازات عمومی است که برای ماموران دولت و افراد مردم مقرر شده است این ترتیبات در وقتی که وزیری در امور اداری خود با اتهامات شخصی مدعیان خصوصی هم مواجه می شد لازم الاجرا بود.

3-    دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی

قانون اساسی جمهوری اسلامی جز در مورد نمایندگان مجلس در اصل 86 مصونیت ماهوی را نپذیرفته است اگرچه شورای نگهبان در تفسیر رسمی خود در سال 1380 این اصل را منصرف از جرائم دانسته بود - امری که خلاف اصل است اگر نگوییم برخلاف نص می باشد - ولی در قانون نظارت مصوب 1391 ضمن تایید آن، تشریفات بررسی آن را نیز به نحوی که در قانون مزبور آورده بود تایید نموده و نظر کمیته نظارت مجلس را در خصوص شمول اصل 86 و عدم وقوع جرم، نظر قاطع دانسته و تعقیب بر خلاف آن را موجب مسئولیت انتظامی قضات شناخته است[2].

به نظر می رسد قانون گذاران موسس جمهوری اسلامی به تشریفات خاص در تعقیب قضایی با سوء ظن نگریسته اند و بر اصل برابری همگان در برابر قانون تاکید ویژه و مکرر نموده‏اند. بیش از چهارده اصل در قانون اساسی نسبت به برابری همگان در برابر قانون و تامین امنیت قضایی و حفاظت از حقوق فردی در همه ابعاد تصریح دارند در اصل یک صد و هفتم به مثابه یک اصل شاخص و تعیین کننده نسبت به سایر اصول تصریح کرده است:

«رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است» تردیدی نیست که اصل برابری همگان در برابر قانون از ارکان عدالت است و مهمترین عاملی است که موجب امنیت قضایی می شود و یکی از افتخارات اسلام و رهبران عالی و معصوم آن علیهم السلام بوده و عمل معصومین (ع) بیانگر آن است. چنانکه رفتار پیامبر اکرم (ص) در آستانه رحلت و در شرایط بیماری با حضور در مسجد و تاکید بر اینکه هرکسی بر او حقی دارد مطالبه کند و حتی ادعای کسی را بر قصاص بدون هیچ واکنشی پذیرفتند در حالی که بدون تردید ساحت مقدسشان حتی از خطا هم بری است؛ حضور امیرمومنان در محکمه و حتی اعتراض به قاضی در خصوص سخن گفتن متفاوت با طرفین دعوی که یکی را به نام و حضرتش را با کنیه مخاطب قرار داده بود و پذیرش حکم نادرست قاضی – در حاق واقع- نمونه‏های پر درخشش و بی نظیر تاریخی است. لکن برابری در ترافع و تخاصم قضایی مغایرتی با ترتیبات معقول مناسب و در عین حال عادلانه در رسیدگی ندارد.

تردیدی نیست که حاکمین در جامعه به همان نسبت که در معرض خطر استبداد هستند، در معرض تهدیدات نظم شکن و مطالبات زیاده خواهان و خواستهای نامشروع و به طور کلی با دشمنی ها و مخالفت های متعمدانه و یا غیر متعمدانه نیز مواجهند. اگر حاکمین هر روز به بهانه‏های مختلف به محکمه کشیده شوند و یا در شرایطی که تحقیقات قبل از محاکمه نیز در طول دادرسی قضایی موضوعیت یافته است دائم به دادسرا کشیده شوند، نظم و امنیت و مدیریت عالی کشور نیز در مخاطره قرار می‏گیرد.

لذا پذیرش «تشریفات رسیدگی» یا آنچه اصطلاحا «مصونیت تشریفاتی» خوانده می‏شود مبنای معقول و قابل دفاعی دارد برغم آنکه قانون گذار اساسی اصل برابری همگان در برابر قانون و استقلال قضا را مکرر پذیرفته است در خود قانون اساسی حداقل ضابطه را در مورد محاکمه رئیس جمهور و وزرا پیش‏بینی نموده است. قوانین عادی این تشریفات را در خصوص قضات و نمایندگان مجلس مورد تأیید قرار داده است.

 این قوانین عدم مغایرت مصونیت تشریفاتی را با قانون اساسی و موازین شرعی مورد تایید قرار می دهد.

4-   تشریفات رسیدگی به اتهامات رئیس جمهور در قانون اساسی

قانون اساسی نخست در اصل یکصد و چهلم مقرر می‏دارد:
«رسیدگی به اتهام رئیس جمهور و معاونان او و وزیران در مورد جرایم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی در دادگاههای عمومی دادگستری انجام می‏شود.»
لازم به ذکر است که قبل از بازنگری به جای معاونان رئیس‏جمهور عنوان نخست‏ وزیر ذکر شده بود.
جرائم عادی بنا بر تفسیر 10870/29/12/1362 شورای نگهبان و نظریه اداره حقوقی دادگستری در قبال جرائم سیاسی، مطبوعاتی، نظامی قرار دارد.
بنابراین باید روش رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی را جدای از جرائم عادی تحلیل کرد.
در اصل یکصد و دهم قانون اساسی نیز در بند دهم راجع به عزل رئیس جمهور که از وظایف و اختیارات رهبری است دو موجب پیش‏بینی نموده است: که نخستین آن، حکم دیوانعالی کشور به تخلف رئیس‏جمهور از وظایف قانونی است.

با توجه به این اصول سه گروه اتهامی برای رئیس‏جمهور قابل تصور است:
1-    جرائم عادی

2-    جرائم سیاسی مطبوعاتی

3-    تخلف از وظایف قانونی

قانون اساسی تکلیف دو گروه اول و سوم را مشخص کرده است. اولین موضوعی که قانون اساسی مشخص می‏کند صلاحیت مراجع قضایی برای رسیدگی به اتهامات مزبور است.

در مورد اتهامات عادی، اصل 140، دادگاههای عمومی دادگستری را صالح می‏داند در مورد تخلف از وظایف قانونی- که به نظر می‏رسد ماهیت غیرکیفری دارد - دیوان عالی کشور را صالح به رسیدگی دانسته است. در خصوص اتهامات سیاسی و مطبوعاتی یا احیانا نظامی قانون اساسی ساکت است، علی القاعده این بخش را باید تابع عمومات دانست و همان حقوقی که در اتهامات سیاسی برای متهمین سیاسی وجود دارد بالطبع در مورد رئیس‏جمهور نیز وجود خواهد داشت البته این موضوع در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در سال 1358 قبل از اصل 140 و به صورت یک اصل مستقل به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و مجلس را در این مورد صالح به رسیدگی دانسته بود لکن این موضوع در جلسه نهایی رای کافی نداشت و به تصویب نرسید و موضوع مسکوت ماند.[3]

بعید است که تصور شود قانون اساسی فرض جرم سیاسی یا مطبوعاتی را در مورد رئیس جمهور منتفی دانسته باشد علاوه بر مرجع صلاحیت دار جهت رسیدگی نکته دیگر که در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است تشریفات رسیدگی به جرائم عادی است.

مطابق اصل یکصد و چهلم، رسیدگی به جرائم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت می‏گیرد لکن در آیین‏نامه داخلی مجلس و یا قانون وظایف و اختیارات رئیس‏جمهور مصوب 1365 و نیز در آئین دادرسی کیفری چگونگی این امر یعنی اطلاع مجلس، ذکر نشده است.

در هر حال «اطلاع به مجلس» در طریق رسیدگی موضوعیت دارد هرچند چگونگی اطلاع هنوز قانونمند نیست ولی این امر دلیل بر اغماض از آن نیست با همین اجمال در قانون اساسی نکات زیر قابل ذکر است:

1-    «اطلاع» به منزله تصویب نیست و اختیار قوه قضاییه و استقلال آن در رسیدگی بدون نظر مجلس محل شبهه نیست.

2-    «اطلاع» یک امر رسمی است و باید با اقتضائات قانونی مجلس هماهنگ باشد. عمده این اقتضائات را می توان بدین شرح برشمرد:

الف) جلسات مجلس علنی است و از طریق رادیو پخش شده و در روزنامه رسمی درج می‏شود لذا باید این اطلاع علنی باشد یعنی در مجلس قرائت شود.

 ب) اعلام به مجلس باید رسما از سوی رئیس ‏قوه قضاییه یا نقطه ارتباط یعنی وزیر دادگستری کتبا ارسال و اعلام وصول شود.

ج) اطلاع باید کامل باشد و نمی‏تواند جزئی و ناقص باشد اطلاع کامل حداقل حاوی شرح اتهام، دلایل آن، مرجع اعلام یا شکات، اعتبار مدارک و دلایل و تصریح بر قابلیت تعقیب باشد. به این معنی با فرض وقوع رفتار مورد ادعا، آن رفتار جرم باشد. موضوعاتی که جنبه مجرمانه نداشته باشد و یا ادعاهای حقوقی باشد، قابلیت تعقیب کیفری را ندارند. لذا باید این امر یعنی قابلیت تعقیب کیفری بر فرض وقوع، از سوی قوه قضائیه مسلم باشد. به عبارت دیگر از نظر حکمی موضوع مورد ادعا علیه رئیس جمهور، جرم باشد، و رسیدگی جهت اثبات موضوع و ادله و مبانی توجیهی آن باشد.
3-    مجلس می‏تواند بدون مداخله در امور قضایی و بدون ملازمه بین مستندات جرم و تصمیم قضایی نظارت سیاسی خود را اعمال کند. چرا که استقلال نظارت سیاسی مجلس در هر صورت به اعتبار خود باقی است.

4-    اطلاع مجلس، اطلاع رئیس، هیات رئیسه یا کمیسیون مجلس نیست چرا که به این ارکان، نمی‏توان اطلاق مجلس نمود آنچه مربوط به مجلس است همان ترتیباتی را دارد که سایر تصمیمات رسمی مجلس اقتضا می کند در واقع صحن پارلمان و اجلاس علنی آن عنوان مجلس را در بر می گیرد.

5- شیوه تحقیق

تحقیقات بعد از اطلاع مجلس انجام خواهد شد قانون حدود اختیارات و وظایف رئیس‏جمهور مصوب 1365 اعلام می دارد، تحقیقات مقدماتی نیز در دادگاه انجام می‏شود و دادسرا در امر تحقیقات مداخله نمی‏کند. وقتی امر تحقیقات به دادگاه محول می شود در واقع این بخش از فرایند رسیدگی حذف شده است رسیدگی کاملا با مقتضیات دادگاه صورت می گیرد دادگاه علنی است لذا تحقیقات هم علنی باید باشد در واقع نباید این گونه تصور شود که دادگاه به دو بخش تحقیقات مقدماتی و محاکمه تقسیم می‏گردد. بلکه تحقیقات در متن محاکمه حل می شود. تشریفات رسیدگی در تحقیقات مقدماتی، تشریفات دادرسی است مثلاً وکیل در مرحله تحقیقات فقط حق حضور و احیاناً تذکر در پایان تحقیقات دارد ولی وقتی دادگاه رسیدگی میکند وکیل حق حضور و مداخله دارد.به عبارت دیگر رسیدگی به اتهام رئیس جمهور به صورت ترافعی و علنی صورت می‏گیرد، تفتیشی و محرمانه نیست. چون نمی توان پذیرفت که اتهام علنی در مجلس اعلام شود ولی تحقیقات محرمانه باشد ممکن است دلیل این کار آن باشد که رئیس‏جمهور منتخب مستقیم مردم است و نمی توان مردم را از آنچه علیه رئیس جمهور انجام می‏شود بی اطلاع گذاشت، همان طور که رئیس جمهور در برابر مجلس مسئول است (اصل 122). از همین رو قوه قضاییه قبل از تعقیب رئیس‏جمهور در جرائم عادی حتما باید مجلس را در جریان بگذارد. یادآوری    می کند که قانون اساسی قبل از بازنگری سال 1368 در اصل 122، رئیس جمهور را فقط در برابر ملت مسئول می‏دانست ولی بعد از بازنگری عناوین رهبر و مجلس شورای اسلامی به آن افزوده شد بنابراین رهبری که به طور طبیعی در جریان امور قرار دارند و به ویژه مسأله تعقیب رئیس جمهور امر خطیری است که علی‏القاعده گزارش تفصیلی آن به عرض رهبری می رسد مجلس نیز با اطلاع قوه قضاییه در جریان قرار گرفته و ملت نیز از طریق رسیدگی علنی در جریان قرار می‏گیرند.

6-تخلف از وظایف قانونی
همان گونه که گفته شد اصل یکصد و دهم رسیدگی به تخلف رئیس جمهور از وظایف قانونی را در صلاحیت دیوان عالی کشور قرار داده است این یک صلاحیت اختصاصی برای دیوان کشور است لازم بود که قانونگذار عادی شیوه رسیدگی دیوان عالی کشور را معین می کرد. باید معلوم شود که مقصود از دیوان هر یک از شعب دیوان عالی کشور است یا هیات عمومی؟ بعید نیست مقصود هیات عمومی باشد همانطور که در قانون نحوه محاکمه وزرا مصوب 1307 تصریح کرده بود که به اتهامات در جلسه عمومی و با حضور تمام مستشاران رسیدگی می شود اصولا دادستان کل کشور دادستان دیوان کشور است و  طرح دعوی و ادعا می‏تواند از طریق دادستان کل در دیوان مطرح شود، به نظر می رسد که با توجه به سابقه تقنین و مقتضیات حکم و موضوع و موارد مشابهی که اصولا هیات عمومی تصمیم می‏گیرد این موضوع نیز در صلاحیت هیات عمومی باشد.
نکته مهم آن است که تخلف از وظایف قانونی، امری اداری است و جرم محسوب نمی‏شود. ضمانت اجرایی آن عزل به وسیله رهبری در صورت مصلحت کشور است. به طور مثال اگر رئیس جمهور متهم شود که قانونی را امضا نکرده و یا نتیجه همه‏پرسی را امضا ننموده و یا تصمیماتی خارج از وظایف قانونی خود اتخاذ نموده است در دیوان عالی کشور قابل رسیدگی است. این محاکمه جنبه اعلامی دارد و نتیجه ای جز گزارش به رهبری جهت  اتخاذ تصمیم در اعمال بند ده اصل یکصد و دهم نخواهد داشت. اگر ادعای علیه رئیس جمهور ناظر به تخلف از وظیفه قانونی و نیز جرم عادی باشد این دو موضوع را باید تفکیک نمود. نه صلاحیت دیوان نسبت به جرائم عادی توسعه می‏یابد و نه صلاحیت دادگاههای عمومی در مورد تخلف از وظایف قانونی قابل توسعه است.

7- زمان رسیدگی
اگر به جرائم رئیس‏جمهور بعد از پایان دوره رسیدگی شود باید با همان ضوابطی باشد که در دوره رئیس‏جمهوری انجام می‏شود  لکن از آنجایی که دیوان عالی کشور فقط نقش اعلامی را در تحقق تخلف و یا عدم آن دارد،  با انقضای دوره،  ثمری بر پیگیری مترتب نیست، مع‏الوصف در صورتی که رسیدگی شود هیچ دلیلی ندارد که صلاحیت دیوان و شرایط رسیدگی تغییر نموده و رئیس‏جمهور مشابه یک کارمند عادی دولت قلمداد گردد و نمی‏توان تصور نمود تخلف از وظیفه قانونی را که در زمان مربوط رسیدگی نشده است بعد از انقضای دوره ریاست‏جمهوری، تبدیل به جرم شود! به هر حال تخلف از وظیفه قانونی هیچ وقت تغییر ماهیت نمی‏دهد اگر چه بعد از انقضای دوره ضمانت اجرای آن از دست رفته باشد.

8- مسئولیت دولت در اعمال حاکمیت
در محاکمه رئیس‏جمهور وزیر و هر مقامی که در حاکمیت قرار دارد یک موضوع مبنایی را باید مورد ملاحظه و توجه عمیق قرار داد، و آن این است که آیا تصمیمات حاکمیتی یک نظام سیاسی مشروع توأم با مسئولیت کیفری و یا مدنی است؟ این موضوع از مباحث اساسی در حقوق عمومی است. از نظر مبانی اسلام نیز تابعی از مباحث راجع به «ولایت» است آیا حاکم در اعمال ولایت یا اعمال حاکمیتی دارای مسئولیت کیفری یا مدنی است؟ میان این دو نوع مسئولیت تفاوتی وجود ندارد؟ اعمال حاکمیتی کدامند؟ و چگونه از سایر اعمال و رفتار حکومت مثل اعمال تصدی قابل تفکیک هستند؟ قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339 دولت را در اعمال رفتار حاکمیت مبری از مسئولیت مدنی دانسته است قوانین کیفری نیز اقدام در مسیر اجرای قانون را فاقد مسئولیت کیفری دانسته اند.

بدیهی است وقتی اجرای قانون موجب مسئولیت کیفری نشود نمی‏توان شکایات راجع به این امور را پذیرفت. پرسش های مربوط به این بخش فراوانند و مربوط به همه قوا و حتی حوزه رهبری می شود. مثل اعلام جنگ یا صلح، قانون گذاری، رای اعتماد به وزیران، تحقیق و تفحص، انعقاد قرارداد یا امضای معاهدات بین‏المللی، اعلام محدودیت های ضروری در کشور، صدور رای و حکم به مجازات و امثال این موارد. آیا کسی می تواند نسبت به وضع یک قانون علیه نماینده مجلس اعلام جرم کند؟ یا به خاطر رایی که به یک وزیر داده یا برعکس به خاطر عدم رأی به او، طرح دعوی کیفری کند؟ یا به خاطر سیاستهای اقتصادی مثلا پرداخت مستقیم یارانه ها شکایت کند؟ بدیهی است دولت یا برخوردار از ولایت و اقتدار شرعی است و به حکم شرع اعمال اقتدار کرده است لذا کسی به اعتبار انجام وظایف و یا اعمال حقوق دینی قابل مواخذه نیست. یا اینکه مشروعیت خود را از مردم کسب نموده و به عنوان نماینده آنان در امور جامعه تصرف کرده است، که مسئولیت کیفری با این نوع نمایندگی مغایر خواهد بود و اصولا نقض غرض می‏شود. البته نظارتهای سیاسی در این امور می توانند کنترل کننده و تاثیرگذار باشند.

اگر وزیری به خاطر رفتار سیاسی و حاکمیتی مورد استیضاح قرار گیرد و نتواند اعتماد مجدد نمایندگان را جلب نماید بعد از استیضاح به صرف همان امور که ناشی از اقتدار حاکمیتی او بوده است نباید مورد موأخذه و کیفر قرار گیرد. مگر آنکه جرم مشخصی با تحقق همه ارکان آن از جمله سوء نیت مجرمانه از او سرزده باشد. در حالی که استیضاح مهمترین و پشتوانه نظارت سیاسی است و می‏تواند رفتار حاکمیتی را مورد نظارت قرار دهد ولی لزوما توام با مسئولیت کیفری نیست، کما اینکه نماینده مجلس به خاطر عدم تصویب اعتبار نامه نماینده ای نمی‏تواند مورد تعقیب کیفری قرار گیرد و یا وزیر یا هیات وزیران را نمی‏توان به خاطر عدم اعطای تابعیت ایرانی به یک متقاضی مورد تعقیب قرار داد. یا علیه دولت به خاطر استان نشدن یک منطقه طرح دعوای کیفری کرد زیرا این امور و امثال آن شکایت از اعمال حاکمیت است.

از این رو دادگستری در طرح دعوا علیه اعضای حاکمیت باید قبلا این موضوع اساسی را بررسی کند که آیا آنچه مورد ادعا قرار گرفته از مصادیق اعمال حاکمیت است و یا خارج از آن است در صورتی که رفتار راجع به حاکمیت باشد این دعوای کیفری، قابل استماع و پذیرش نخواهد بود. (رجوع شود به تبصره ماده 20 قانون مجازات اسلامی 1392)

از آنجایی که دامنه مسئولیت مدنی بسیار وسیعتر از مسئولیت کیفری است بدیهی است وقتی در امر حاکمیت مسئولیت مدنی پذیرفته نشده باشد به طریق اولی مسئولیت کیفری نیز پذیرفتنی نیست. ناگفته نماند که مصادیق اعمال حاکمیت موضوع مهم و پیچیده ای است و نباید دامنه اعمال حاکمیتی را توسعه داد و دست حاکمیت را در امور مردم آنقدر بازگذاشت که با پوشش حاکمیت زندگی اقتصادی و فردی مردم در محاصره اعمال حاکمیت قرار گیرد و دادگاهها در این خصوص نهایت دقت و احتیاط را باید مراعات کنند و قانون گذار باید دامنه این اعمال را مشخص کند.
قدیمی ترین قوانینی که این دامنه را بحث کرده اند قانون تعیین مرجع دعاوی بین افراد و دولت مصوب 1307 است که به موجب «قانون راجع به دعاوی اشخاص و دولت» مصوب 1309 لغو گردیده البته در هر دو این قوانین اعمال تصدی تعریف گردیده و این گونه بیان شده است:

«اعمال تصدی اعمالی است که دولت از نقطه نظر حقوق مشابه اعمال افراد انجام می دهد مانند خرید و فروش املاک و غلات و اجاره و استجاره و امثال آن.» علی القاعده آنچه که از اعمال تصدی محسوب نمی‏شود جزء اعمال حاکمیت قرار می‏گیرد موضوعی که به دور از انتقاد نیست.

شاید کاملترین قانونی که درصدد احصای اعمال حاکمیت برآمده است قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 1386 است که در ماده 8 مصادیقی از  امور حاکمیتی را به صورت غیر حصری در سیزده بند برشمرده است. در صدر این ماده این تعریف کلی از امور حاکمیتی ارائه شده است: «آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهره‏مندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمی‏شود.»

9- جمع‏بندی
در نتیجه گیری کلی به نظر می رسد دعاوی که علیه رئیس‏جمهور طرح می‏گردد باید نخست از سوی قوه قضاییه از جهات زیر مورد بررسی قرار گیرد:
1-    موضوع دعوا امر حاکمیتی یا غیر حاکمیتی است؟ در صورتی که راجع به امور حاکمیتی باشد دعوا قابل استماع نیست.

2-    چنانچه شاکی خصوصی وجود دارد، از نظر حقوقی می توان او را شاکی توصیف کرد؟ یعنی جرمی علیه شخص او یا کسی که نسبت به او قیومیت یا ولایت .... دارد صورت گرفته و یا موضوع عمومی است و ارتباطی با شخص او ندارد؟ مستندات و مدارک او چیست؟ به فرض اعتبار مدارک و مستندات آیا رفتار مورد ادعا به فرض وقوع بیانگر جرم است؟

3-    اگر مرجع رسمی دیگری به اعتبار مسئولیت حکومتی مواردی را اعلام نموده نباید اعلام جرم را با شکایت اشتباه کرد. در اعلام جرم همه مسئولیت بر عهده مقام تعقیب است و نباید این نهاد را شاکی خصوصی قلمداد کرد! مثلا نمیتوان مجلس شورای اسلامی یا کمیسیون اصل نود و مانند آن را شاکی خصوصی دانست. این قوه قضاییه است که باید نخست قابلیت تعقیب یا جرم بودن را با فرض اعتبار مدارک مورد تایید قرار دهد و سپس اقدام تحقیقی بعدی را آغاز کند.

4-    موضوع ناظر به وظایف قانونی است یا گویای وقوع جرم است تفکیک این دو امر از حیث صلاحیت مرجع قضایی و شیوه پیگیری و آثار آن واجد اهمیت است تخلف از وظایف قانونی یک امر اداری است و متمایز از جرم است.

5-    در صورتی که شکایت یا گزارش مبتنی بر وقوع جرم عادی باشد بعد از بررسی دقیق، گزارش جامع آن حاوی موضوع، مستندات و دلایل قانونی که جرم بودن را مستند می‏سازد و مرجع اعلام کننده، از سوی رئیس قوه قضائیه یا وزیر دادگستری به مجلس رسماً گزارش شود.

6-     گزارش در جلسه علنی مجلس قرائت گردد.

7-    دادگاه طبق آئین دادرسی و قوانین عادی علنی برگزار شود.

8-    در خصوص رئیس جمهور تحقیق مقدماتی از محاکمه انفکاک پذیر نیست و در واقع در اصل محاکمه حل می شود و تابع مقررات حاکم بر دادرسی دادگاه است یعنی علنی است و وکیل حق حضور و مداخله دارد.

9-    چنانچه جرم سیاسی باشد دادگاه با حضور هیأت منصفه تشکیل می گردد.

10-    گزارشات ناظر به تخلف از وظایف قانونی ازطریق دیوان عالی کشور(هیأت عمومی) پیگیری گردد.

تعقیب و محاکمه یک رئیس‏جمهور مورد توجه ویژه افکار عمومی است و دارای آثار اجتماعی و سیاسی فراوانی است لذا نمی‏توان وجود یک اتهام را به صورت مبهم و مجمل، علنی اعلام کرد و اطلاعات دیگر را غیر علنی دانست! همه مراحل و مراتب تعقیب و تحقیق و محاکمه برای یک رئیس جمهور علنی و در منظر یک ملت صورت می‏گیرد و حتی قبل از شروع تعقیب، گزارش آن در مجلس شورای اسلامی به اطلاع عموم می رسد. پیگیری آن نیز شفاف و علنی باید باشد.
 
[1]- اگر چه شورای نگهبان در نظریه تفسیری 3036/21/80 مورخ 20/10/1380 این مصونیت را منتفی اعلام کرد و به طور کلی اعلام نمود که در صورت وقوع جرم هیچ مصونیتی وجود ندارد، لکن در قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان در سال 1391 نه تنها آن را پذیرفت که مصونیت تشریفاتی برای تعقیب نمایندگان را مورد تایید قرار داد.

[2]- این قانون مغایر تفسیر شورای نگهبان است لکن شورای نگهبان آن را مغایر تفسیر خود ندانسته است نمی‏توان این امر را به منزله لغو تفسیر مزبور دانست چرا که شورای نگهبان جز از طریق تفسیر رسمی با تشریفات خاص و اخذ 4/3 آرای کل اعضا نمی‏تواند تفسیر را ملغی کند.
[3]- متن اصلی که رأی نیاورد بدین شرح است: «نخست وزیر و وزیران در صورتی که در زمان تصدی متهم به خیانت سیاسی  یا  توطئه  بر ضد  امنیت  کشور  گردند  اتهام  آنها  در  مجلس  مورد  رسیدگی  قرار خواهد گرفت  و چنانچه اکثریت  مجلس  رای  به  تعقیب داد،  هیات عمومی دیوان عا لی  کشور  رسیدگی  به عمل می آورد، مجازات این جرائم تابع قوانین عمومی است.» نتیجه رای: کل آرا 61 رای، موافق:38 مخالف:6  ممتنع:17نفر 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۱۴:۱۱
.◉ . ◉.
محرمانه‌های احمدی‌تژاد در گفت‌و‌گو با رفیق ۲۰ ساله‌اش
در این مصاحبه می‌خوانید: *درباره حلقه کردستان *مشایی آدم خوبی است اما... *برای مردم دست و دلباز بود و برای مدیران خود بسیار سخت گیر *احمدی نژاد به هیچ کسی باج نمیداد *تحریم ها و سقوط بلند پروازی احمدی نژاد *هنوز هم این مرد شجاع پرکار با ایده، صادق و خود رای به درد ایران می‌خورد *و...

 نکات‌پرس/ مصطفی شوقی

محمد علی‌آبادی از دوستان قدیمی ‌محمود احمدی‌نژاد است؛ سال‌ها در حلقه یک او بوده است و سال‌هاست که با هم کار کرده‌اند. از دوران کردستان تا بنیاد مستضعفان، زمانی که علی آبادی رئیس احمدی‌نژاد بوده و او که آن روزها در شرکت آتی‌ساز حضور داشته به استانداری اردبیل رفته است.علی آبادی از شهرداری احمدی‌نژاد گفت، اینکه کار کردن با او سخت بوده و او حتی حقوق سر برج معاونین شهرداری را به قدر کافی نمی‌داده است، از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، اینکه وی بازوهای علی آبادی را گرفته و تکان داده و گفته:«رئیس‌جمهور بعدی جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی‌نژاد است...» از مخالفت همه معاونین و موافقت مشایی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم گفت. از دولت نهم، گویا قرار بوده علی آبادی شهردار شود ولی احمدی‌نژاد کم‌کاری کرده است. از دوران سازمان تربیت‌بدنی که علی آبادی همه موفقیت‌های چند سال اخیر را از آن خود می‌داند. علی‌آبادی در مورد مشایی به راحتی حرف زد، انتقاد کرد و از جلسه‌ای گفت که همه هیات دولت مخالف بودند او معاون اول شود. از تغییر احمدی‌نژاد نسبت به دولت نهم، اینکه او عوض شده بود؛ از ناگفته‌های دوران وزارت نفت از اینکه احمدی‌نژاد همه کار کرد مشایی رئیس‌جمهور شود.از بلندپروازی‌های احمدی‌نژاد و...

گفت‌وگویی که در پیش دارید، حاوی ناگفته‌هایی است که ‌بی شک برای اولین بار خواهید شنید. قضاوت یکی از دوستان نزدیک احمدی‌نژاد از حدود 20 سال با او بودن است. روایت یک عضو کابینه نهم و دهم از محمود احمدی‌نژاد است. البته بسیاری از سوالات هم بودند که مطرح نشدند.

 گفت و گوی مثلث را با محمد علی آبادی می خوانید.

  • درباره حلقه کردستان

شما در غرب کشور در همان سالهای ابتدای پیروزی انقلاب یک راه یا اتوبان معروفی را ساختید که به مهندسی جنگ خیلی کمک کرد.
بله، تشکیلاتی راه انداختیم به نام راه قدس که در واقع تشکیلات مهندسی جنگ در غرب کشور بود. دو استان آذربایجان غربی و کردستان محل فعالیت ما بود که راهسازی و پل سازی زیادی در آن مناطق برای دسترسی به مناطق جنگی صورت گرفت.

در همین جا بود که با بچه های تیم غرب که بعدها در دولت نهم و دهم متمرکز شدند، آشنا شدید؟
بله، در همانجا بود. مثلا آقای احمدی نژاد فرماندار خوی بود. آقای زریبافان شهردار مهاباد بود. مرکز تشکیلات راه قدس هم در مهاباد بود؛ من هم آنجا حضور داشتم. خیلی از دوستان دیگر که بعدها دور هم جمع شدیم، در کردستان بودند که همدیگر را دیدیم و آنجا با هم آشنا شدیم.

در واقع این حلقه کردستان در سالهای بعد، ارتباط خود را حفظ کردند تا در دولت نهم و دهم متشکل شدند
بله اما نه همیشه، گاهی پراکنده می‌شدیم و گاهی در یک اداره یا سازمان جمع میشدیم و کنار هم بودیم. البته در زمان جنگ ماموریتهای خود را انجام میدادیم، مثلا من بعد از مدتی از غرب به استانهای جنوبی تر رفتم و در عملیاتهایی که در جنوب میشد، فعال بودم و تا آخرین عملیات که مرصاد بود حضور داشتم و مدتی هم در وزارت راه بهعنوان معاون جنگ وزارتخانه فعالیت میکردم.

چه کسی وزیر بود؟
آقای سعیدی کیا بودند. در این مدت بود که از غرب نیز به جنوب رفتم و در اکثر عملیات های آن زمان حضور داشتم. در عملیاتهای والفجر 4 و 5 و کربلای 8 بود که همانجا شیمیایی شدم. یا در همان غرب که در کمین ضدانقلاب آسیب دیدم. در بسیاری از عملیاتها حضور داشتم و سعی میکردیم زیر پای بچه های رزمنده را صاف کنیم.

بعد از جنگ اما در بنیاد مستضعفان، حلقه کردستان متمرکز شدید.
بعد از جنگ به بنیاد رفتم و تعدادی از دوستان نیز با من بودند. در این مقطع آقای زریبافان قائم مقام من بودند.

شما در کدام قسمت بودید؟
در دو مقطع پست معاونت داشتم، یکی معاون استانها و پشتیبانی جنگ بودم و مدتی معاون امور جانبازان بودم و در مقطع دیگری معاون امور ساختمان شدم. هم در زمان آقای رفیقدوست و هم در زمان آقای مظاهری در بنیاد حضور داشتم. در مدتی که معاون امور ساختمان بودم، بسیاری از دوستان آمدند و با ما همکاری کردند. آقای مهندس زریبافان در آنجا قائم مقام من بودند، آقای مهندس هادیانی نیز در آنجا بودند.

آقای احمدی نژاد چطور؟
آقای احمدی نژاد را با آقای هاشمی ثمره به عنوان مدیرعامل و عضو هیات مدیره آتی ساز گذاشته بودیم و در آن شرکت فعالیت میکردند.

یعنی این آتی ساز را آقای احمد ینژاد ساخته؟!
نه همه آن را. بالطبع آنها هم در دوره مدیریتی خود یک بخشی از آن را ساخته بودند. چون آتیساز یک پروژه بسیار بزرگ 20ساله است. خیلی از دوستان دیگر هم آمدند. روال ما این بود که اگر دوستی مسئولیت میگیرد ما برویم به او و مجموعهای که در اختیارش بود کمک کنیم. این ماجرا ادامه داشت تا شورای شهر دوم و تشکیلات آبادگران که من از ابتدای تشکیلات شورای دوم شهر تهران که با گروه موسوم به آبادگردان گره خورده بود، حضور داشتم. بسیاری از دوستان اعتقاد داشتند که بنده در شورا عضو باشم که البته من دوست داشتم کار اجرایی کنم و به همین دلیل نپذیرفتم.

شما نکته ای گفتید با این عنوان که هر کس از گروه دوستان کردستان به جایی میرفت و مسئولیتی میگرفت، سعی میکردیم به او کمک کنیم...
در واقع به کشور کمک میکردیم، اما چون یکدیگر را میشناختیم و به هم اعتقاد و اعتماد داشتیم میتوانستیم خیلی موفق عمل کنیم.

این گفته شما ناظر به این نیست که شما به صورت غیررسمی یک گروهی را تشکیل داده بودید که در مناصب اجرایی با هم باشید؟
نه، به صورت گروه نبود و افراد عوض میشدند. گاهی چند نفر در این سازمان و چند نفر در سازمان دیگر و گاهی متمرکز کار میکردیم. اما هرگز یک گروه سیاسی نبودیم، بلکه در چارچوب خدمت به کشور تحت رهبری مقام معظم رهبری تمام توان خود را معطوف به خدمت کرده بودیم.

اما هسته اصلی که شما ها بودید.
در واقع چیزی به عنوان هسته اصلی یا فرعی وجود نداشت، دوستان ما به انقلاب و رهبری عمیقا معتقد بودند و فقط به خدمت به انقلاب و کشور فکر میکردند.
  •  مشایی را تا قبل از شهرداری نمی شناختم

شما بودید، آقای احمدینژاد بود، زریبافان بود، مشایی هم بود؟
نه، مشایی آن موقع نبود. مشایی هیچ وقت جزو گروه ما نبود.

او هم مثل گروه دوستان شما در غرب و کردستان بود؟
من مشایی را تا زمانی که به شهرداری آمد نمی‌شناختم و هیچوقت جزو گروهی که من میگویم نبود، در واقع من او را هیچگاه تا مقطع شهرداری ندیده بودم.

همین طور در شکل گیری آبادگران؟
وقتی هم که آبادگران شکل گرفت، تا آنجا که به خاطر دارم مشایی نبود. من از ابتدای تشکیلات آبادگران بودم و تا زمان انتخابات و مقطع استقرار شورای شهر دوم هم مشایی نبود. فکر میکنم او با شخص آقای احمدی نژاد بیشتر آشنایی داشت و به شهرداری آمد.

  • احمدی نژاد فعالترین فرد در گروه آبادگران بود

روایت شما از شکل گیری آبادگران چیست؟ این را به خاطر این میپرسم که بسیاری اقبال آبادگران را به این دلیل میدانند که تهران در شورای شهر اول به شدت سیاسی شده بود و در واقع مردم نمیخواستند به چهره هایی با گرایش سیاسی رای بدهند و به دنبال افراد نام آشنای سیاسی نبودند.
آبادگران گروهی بود که به شدت به اصل ولایت فقیه و تبعیت از رهبری و حمایت از انقلاب اعتقاد راسخ داشت. آبادگران در آن مقطع خود را مکلف به اجرای وظیفه میدانست و به دنبال نتیجه این حضور نبود. اصولا به دنبال این نبودند که چه مقدار رای میآوردند و چند نفر به شورا راه پیدا میکند؛ در این چارچوب کار خودمان را شروع کردیم. وقتی هم وارد انتخابات شدیم اصلا فکر نمیکردیم که 14 عضو شورای دوم از اعضای آبادگران انتخاب شوند.

آقای احمدی نژاد چه جایگاهی داشت؟
او یکی از اعضای مهم و موثر بود. به نظر من او از همه اعضا بیشتر فعال بود.

او از همان اول به دنبال شهردار شدن بود. یعنی فعالیتش معطوف به شهرداری بود؟
انصافا احمدی نژاد برای آبادگران خیلی وقت گذاشت. ما نیز وقت گذاشتیم اما نه به اندازه احمدی‌نژاد. من یادم هست در آن مقطع به او میگفتم که ما با توانی که گروههای سیاسی رقیب دارند از نظر مالی و امکانات سخت است که بتوانیم رای بیاوریم. ولی ایشان معتقد بود؛ نه، ما رای میآوریم و خوب هم رای میآوریم. طبیعی بود که برای گروهی که اکثریت مطلق شورا را در اختیار دارند، انتخاب شهردار از درون مجموعه ای که پایه گذار آبادگران بوده و اعضای شورای شهر از دل آنها انتخاب شده، منطقی به نظر میرسد. البته این را بگویم که شورای شهر دوم برای انتخاب شهردار خیلی وقت گذاشت و به آقای احمدینژاد رسید و دیدیم که اشتباه هم نکرد.

چه کسی احمدی نژاد را پیشنهاد داد؟

خیلی حضور ذهن ندارم و از میان 15 عضو شاید یکی، دو نفر مخالف بودند اما بقیه موافق بودند.

موقعی که احمدی نژاد شهردار شد، شما معاونت عمرانی را عهده دار شدید. در آن مقطع کجا بودید؟
تا یک ماه به دنبال این بودند که بنده معاونت عمرانی را قبول کنم. حتی یادم هست که آقای احمدی نژاد یکبار با من صحبت کرد که شما شهرداری تهران را قبول کنید. اما من گفتم که برنامه ای در این مورد ندارم. بعد از شهردارشدن‌شان نیز پیگیر بودند که بنده قائم مقام شهردار، معاون امور مناطق و معاونت عمرانی را بپذیریم. یادم میآید من آخرین نفری بودم که در شهرداری حکم معاونت گرفت چراکه آن موقع در چند سازمان مشاور بودم و داشتم برای خودم کار شخصی میکردم و آمدنم به شهرداری باعث میشد که کارهای خودم آسیب ببیند و البته همینطور هم شد و بالاخره با پذیرفتن معاونت فنی و عمرانی دیگر به این کارها نرسیدم و تمامی فعالیتهای من تعطیل شد.

یعنی شما شرکت ساختمانی داشتید؟
خیر، شرکت نداشتم. من مشاور ایران خودرو و کمیته امداد بودم و کمی هم با شهرداری همکاری میکردم. اما با دوستانم و برخی از اعضای خانواده کار ساختمانی میکردیم. البته نه به عنوان شرکت، شرکتی به نام خودم نداشتم و به شکل یک تعاونی کار میکردیم.

برج تهران را شما در این مقطع ساختید؟
توجه داشته باشید، پروژههای بزرگ در مدت مدیریت یک نفر ساخته نمیشود. برج تهران نیز خیلی سال بود که کارهایش شروع شده بود ولی زمانی که هیاتمدیره جدید معرفی شد، کار بهشدت فعال شد و تقریبا در آن زمان این برج تکمیل شد. مثل پروژه بزرگراه امام علی(ع) که پیش از ما بخشهایی از آن ساخته شده بود، ما نیز قسمتی را ساختیم و آقای قالیباف نیز آن را تکمیل کردند. نمیتوان گفت که برج تهران را من ساختم. برج میلاد نیز به همین صورت است. پیش از ما بخشهایی از آن ساخته شده بود، من ادامه دادم و بعد نیز البته دوستان دیگر آمدند و آن را تکمیل کردند.

  • برای مردم دست ودلباز بود و برای مدیران خود بسیار سخت گیر

شما معاون عمرانی آقای احمدینژاد بودید، شهرداری که بسیاری رئیس جمهور شدنش را محصول کار و تلاش بدون تشریفاتش میدانستند. کارکردن با آقای احمدینژاد چگونه بود؟
نوعا کار با احمدی نژاد بسیار سخت است. مثلا او در پرداخت به مدیران زیرمجموعه اش سفت و سخت است و حتی کمتر از مبلغی که قانون معین کرده را به مدیران میپرداختند و همیشه زیر سقف قانونی پرداخت میکردند. چندین بار من خودم به ایشان گفتم که این رویه درست نیست و چرا حقوق معاون شهرداری را کم می‌کنید. در دوران ریاست جمهوری نیز با وزرا همین برخورد را میکردند.

او که دست و دلباز بود؟
برای مردم بله! اما در رابطه با مدیرانی که با او کار می‌کردند به شدت سختگیر بود. اگر شما پرداخت به مدیران را در آن زمان بررسی کنید، خواهید دید که اکثرا معاونین مدیران ارشد از آنها بیشتر حقوق می‌گرفتند. اکثرا که میگویم، شاید همه را در بر گیرد. در شهرداری که بودیم او یک حقوقی را به عنوان سقف نهایی تعیین کرده بود، دیگر به این کار نداشت که روز تعطیل در سر کار هستی، جمعه ها کار میکنی و تا 10 و 11 شب درگیری. ایشان فقط همان مبلغ ثابت را پرداخت میکرد. در دولت نیز همین طور بود. من یادم هست دو تن از وزرای مهم دولت یک روز نزد من آمدند و گفتند به آقای احمدی نژاد که رفیقت است بگویید که این حقوقی که به ما میدهد، کفاف زندگی ما را نمیکند و ما در مضیقه هستیم. به ایشان گفتم. اما آقای احمدی نژاد گفت «همین است. من خودم یک حقوق دانشگاه میگیرم، تازه زیاد هم میآورم.» به شوخی گفتم؛ «شما شاید بخواهید نان خشک بزنید به آب هم بخورید و زیر پایتان یک حصیر بیاندازید، بقیه که مکلف به این کار نیستند و زندگیها متفاوت از هم است.» گفتم: «آقای احمدی نژاد اینها وزیران مهم کابینه هستند و شما باید برای کار به اینها چک سفید امضا بدهید.» بالاخره یک مقدار اندکی حقوقها را زیاد کرد اما باز هم حتی در حدی که قانون تعیین کرده بود، نبود. تا در این اواخر که آقای مشایی میخواست رئیس جمهور شود، دست و دلبازی‌ها بیشتر شد و حقوق مدیران افزایش چشمگیری پیدا کرد.

عده‌ای می‌گفتند، دوران شهرداری آقای احمدی‌نژاد پروژه‌ها به صورت شعاری اجرا میشد و نمایشی بود و کار خالصی صورت نگرفت. شما معاون عمرانی بودید، چه کردید؟
اولین موضوع، صداقت مدیران شهرداری با مردم بود. ممکن است کسی خیلی کار کند اما مردم از او صداقتی نبینند اما در مقابل ممکن است کسی کمتر کار کرده باشد اما در دل مردم جای داشته باشد. من در آن زمان، یکبار دیگر صفا و صمیمیت جبهه را دیدم... در مدت دوسال و چندماه مدیریت شهرداری تهران حجم کارهای انجامشده در تهران بینظیر بود.

منظورتان دوران شهرداری احمدی نژاد است؟
بله، کار با علاقه بود. موقعی که ما شهرداری را تحویل گرفتیم، خزانه شهرداری خالی بود و ما هیچ پولی نداشتیم، ضمن اینکه کسانی که آمده بودند نیز خیلی با کار شهرداری آشنا نبودند اما دارای سوابق خوبی بودند. تشنه خدمت به کشور بودند و عاشقانه کار میکردند. خدا هم خیلی کمک کرد و کارها به سرعت فعال شد.

  • معاونین احمدی نژاد می‌گفتند رای نمی‌آوری

می رسیم به مقطع ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد. روایتی است که معاونین آقای احمدی نژاد مخالف بودند و می‌گفتند رای نمی آوری اما او نپذیرفته بود.
بعضی معاونین آقای احمدینژاد معتقد نبودند که او رای نمیآورد، بلکه میگفتند همین جایی که هستیم کار کنیم و یک جوری معتقد بودند که سخت است در فضایی که کاندیداهای نام و نشانداری حضور دارند که حمایتهای اقتصادی و سیاسی دارند آقای احمدینژاد بتواند رای بیاورد. اما ایشان این اعتقاد را نداشت.

این یک اعتقاد شخصی بود یا اینکه از ناحیه فرد خاصی به او گفته شد که حتما رای میآوری!
من این را نمیدانم. با خودش که در آن مقطع صحبت میکردم، میگفت که فضای بین مردم اینگونه نیست، مردم با چیزی که مسئولان میگویند متفاوت هستند. اینطوری نیست که مردم تحت سیطره مسئولان باشند و هرچه آنها میگویند بگویند چشم، مردم عاقل هستند و شعور سیاسی آنها بالاست و نظر خودشان را میدهند. یادم هست یکروز دو بازوی من را گرفت و گفت «آقای علی آبادی شک نکن که رئیس جمهور بعدی جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی نژاد است.» این مساله دو بار اتفاق افتاد و ایشان هم که رئیسجمهور شدند!

آقای علی آبادی! این قوت قلبی که وجود داشت باید یک نشانه‌ای داشته باشد، باید پشتوانهای داشته باشد. بسیاری میگفتند که مشایی این قوت قلب را به احمدینژاد داده بود.
واقعا چیزی نمی دانم و به همین دلیل نمیتوانم نظر قطعی بدهم. اما ممکن است که مشایی دخالت داشته باشد. اما این جمله را آقای احمدینژاد چند ماه قبل از انتخابات به من گفت. یک بار هم نگفت، دوبار گفت.

شما رفیق و همکار آقای احمدینژاد بودید، او در این مقطع از زندگی‌اش یک رازی دارد؟
آن چیزی که من میتوانم بگویم این است که احمدی‌نژاد در شهرداری و دوره اول ریاست جمهوری هیچ تغییری نکرد. همانی بود که بود. زندگی اش، خلق و خویش، خودش بود و تغییر نکرد نه خودش بلکه خانوادهاش هم همانطور که بودند ماندند و با پست، مقام و قدرت تغییر نکردند. احمدی‌نژاد خیلی صمیمی، راست، درست و خودمانی با مردم و همکارانش برخورد میکرد. مهمترین شاخصهاش این بود که قدرت کلام خود را از توکل به خدا داشت. من در دورانی که او در شهرداری بود و در چهار سال اول جز کار و تلاش از وی چیزی ندیدم.

  • می‌خواستم شهردار شوم ولی احمدی نژاد اهمال کرد

حالا احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد. حس شخصی من این بود که شما دوست داشتید به عنوان شهردار بمانید حتی نامزد هم بودید.

بله! من هم مهندس ساختمان هستم و هم فوق لیسانس معماری. شهرداری تهران را نیز خوب میشناختم و برای این پست نامزد بودم. در انتخاباتی که برگزار شد، هفت رای آوردم و آقای قالیباف هم هشت رای آورد. البته در روزهای اول من رای بیشتری داشتم، ضمن اینکه معتقد هستم آقای احمدی نژاد هم یک مقدار در آن مقطع اهمال کرد وگرنه من قطعا رای میآوردم.

یعنی نخواست شهردار بشوید؟!
نه، فکر نمیکنم، اما نمی‌دانم چرا دنبال کار را رها کرد. یک مقدار هم برخی دیگر از اعضای شورای شهر کم لطفی کردند. حتما خیر بوده و هست و من ناراحت گذشته نیستم. به دلیل اینکه رشته‌ام و نوع تحصیلات و سوابق کاری من مرتبط با شهرسازی و معماری اینها بود، شهرداری را فضای مناسبی برای کار کردن می‌دانستم، ضمن اینکه به عنوان شهروند تهران علاقه مندی بسیاری برای خدمت به مردم شهرم یعنی تهران بزرگ داشتم.

شما خیلی راضی نبودید به سازمان تربیت بدنی بیایید؟
بنده در 10 سالی که با آقای احمدی‌نژاد کار کردم یک بار هم به او نگفتم که کجا باشم و کجا کار کنم. هرگز از او درخواست پست یا سمتی نکردم. این مساله را نه تنها من که خود آقای احمدی نژاد در جلسات مختلف ورزش و هیات دولت عنوان کرده است. در ابتدا قرار بود که من به وزارت راه بروم، حتی اسم من در نامه لیست وزرا به مجلس هم وجود داشت که در لحظه آخر تغییر کرد. آقای احمدی نژاد ترجیح دادند که آقای رحمتی بماند. فکر میکنم من از جمله افرادی هستم که در سی و چهار سال گذشته حجم عظیمی از پروژه‌های مسکونی، راه، پل و ورزشگاه را ساخته باشد. من حتی پیش از انقلاب نیز در کار ساختمان فعال بودم و در زمان دانشجویی هم ناظر همین ساختمانهای آتیساز بودم. من دوست داشتم با تجربه کار در حوزه تخصصی خودم کار کنم، به هر حال وقتی آقای احمدی نژاد تشخیص دادند من به وزرات راه نروم و مسئولیت سازمان ورزش را مطرح کردند، من هم قبول کردم و این مسئولیت را پذیرفتم.

  • پاسخ به صفایی فراهانی ...

آقای صفایی فراهانی گفته اند که آقای احمدی نژاد میخواستند خودشان رئیس فوتبال شوند.
قطعا چنین چیزی نیست. مگر میشود رئیس دولت یک کشور خود رئیس فدراسیون فوتبال آن کشور هم باشد. باید حرفی زد که با منطق بگنجد. این حرف تا آنجا که من مطلع هستم اساسا صحت ندارد.

در مناظرههای انتخاباتی ما شاهد این هستیم که رقبای آقای احمدینژاد با نام بردن از شما قصد ضربه زدن به او را داشتند.
به هر حال من به آقای احمدینژاد نزدیک بودم. ضمن اینکه فقط همین را بگویم آنهایی که نسبت به من تهمت و افترا زدند امروز در حصر و زندان هستند و من مشغول فعالیتم.

شما در دولت دهم به عنوان وزیر نیرو معرفی شدید. نکته اینجاست که شما در گفت وگویی در پاسخ به خبرنگاری که از شما در مورد شایعه دخالت رئیس جمهور در رای نیاوردن سوال کرده است، سکوت میکنید. ماجرا چیست؟
اول اینکه سه روز قبل از رای اعتماد بدون اینکه من بدانم، آقای احمدی نژاد برای آقای سعیدلو به عنوان رئیس سازمان تربیتبدنی حکم زد، من خبر نداشتم؛ وقتی فردی به من این خبر را داد، اظهار تعجب کردم و گفتم که مگر میشود که بدون اینکه من بدانم چنین مسالهای رخ بدهد. رفتم پیش آقای احمدی نژاد گفتم این کاری که شما کردید در مجلس برای من اثر بسیار بدی خواهد داشت. نمایندگان خواهند گفت که چه مساله‌ای بوده که رئیس جمهور نتوانسته سه روز صبر کند تا برای نامزد تصدی پست وزارتش را یگیری کنند؛ حالا یا من رای می‌آوردم یا نمی‌آوردم، می‌توانستند صبر کنند. اگر رای می‌آوردم که هیچ اگر نه یا در سازمان تربیت بدنی یا جای دیگری مشغول می‌شدم. نکته دوم اینکه در همان زمان به دلیل اینکه آقای فتاح را از وزارت نیرو برداشته بودند، نمایندگان محترم آذری زبان ما بسیار گلایه مند بودند و حتی به من گفتند که با تو مشکلی نداریم، اما هم قسم شدیم به جانشین فتاح رای ندهیم. در این مورد جلساتی با نمایندگان آذری مجلس داشتم و به توافقاتی هم رسیدیم؛ اینکه برای دلجویی از آقای فتاح یک حکم توسط رئیس جمهور برای ایشان زده شود. به آقای احمدی نژاد منتقل کردم اما قبول نکردند. نکته دیگر اینکه حتی قرار شد جلسه‌ای با حضور رئیس جمهور و نمایندگان آذری مجلس برگزار شود که اینجا هم باز آقای رئیس جمهور زیر بار نرفت. مجموعه این مسائل باعث شد من با اختلاف ناچیزی نتوانم برای وزارت نیرو رای بیاورم. البته مساله دیگری هم وجود دارد که من در این موارد نمیخواهم صحبتی کنم.

  • همه هیئت دولت بجز منتصبین مشایی با معاون اولی وی مخالفت کردند

سال 88 و با استقرار دولت دهم مساله معاون اولی آقای مشایی باعث بروز اختلافاتی در دولت شد. روایت های مختلفی در این مساله وجود دارد، روایت شما چیست؟
این جلسه در مشهد برگزار شد. در این جلسه هرکدام از اعضای هیات دولت به نحوی با این مساله مخالفت کردند. مثالی وجود دارد در این زمینه که میگویند چشمه آن است که بجوشد! جز سه، چهار نفر که از منصوبان خود آقای مشایی بودند، تقریبا هیچ کس در هیات دولت با معاون اولی آقای مشایی موافق نبود. به خاطر اینکه کسی که میخواهد معاون اول باشد باید یک آدم طراح، ایده پرداز و باسابقه کار اجرایی بالا و عقبه سیاسی قوی و مطمئن باشد. اینها در وجود آقای مشایی دیده نمی‌شد، ضمن اینکه به هرحال مسائل جانبی دیگری نیز وجود داشت که من الان نمیخواهم به آن بپردازم. یک عده‌ای از آقایان وزرا بودند که طی یک نامه‌ای نسبت به این امر اعتراض کردند که آقای احمدی نژاد همه اینها را برکنار کرد. عده‌ای دیگر هم البته شفاهی اعتراض می‌کردند.

سه وزیر بودند که برکنار شدند.
از سه وزیر بیشتر بود. تا جایی که صحبت از رسمیت افتادن دولت بود که آقای صفارهرندی گویا ماندند و برکنار نشدند.

شما هم معترض آقای احمدی نژاد بودید؟
بله، همه ما معترض بودیم. ما احمدی نژاد را در کل قبول داشتیم، الان هم با شخص ایشان مشکلی ندارم؛ زحمات ارزشمندی برای کشور کشیدند و دستاوردهای بسیار خوبی هم داشتند.

صحبت کردید با آقای احمدی نژاد؟
بله، من و دوستان دیگر از جمله آقای زریبافان پیام دادیم. این ماجرا بعد از پیام رهبری به اوج رسید و حتی ما به آقای احمدی‌نژاد گفتیم؛ آقای مشایی آدم بسیار خوب اما اکنون که نزد مقام معظم رهبری و بسیاری از مردم و مسئولان اقبال ندارد از وی بگذرید و فرد دیگری را معرفی کنید.

نکته ای که اینجا وجود دارد این است که بعد از انتصاب آقای مشایی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور، دولت دهم رفته رفته تبدیل به دولتی شد که کسانی که در آن بودند باید با مشایی می‌بودند و اگر نبودند حذف میشدند. این در مورد خود شما صدق میکرد؟
بله، این حرف درستی است.

احمدی‌نژاد در دولت دهم تغییر کرده بود؟
بله! او تغییر کرده بود. مخصوصا در بخش نگاه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که تغییرات زیادی کرده بود و این تغییرات به وضوح قابل مشاهده بود.

به طوری که گویا برای او دیگر طبقه اجتماعی که از آن برخاسته بود، مبنا نبود. عده ‌ای میگویند او به طبقه محرومان و کسانی که در رای آوری‌اش در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم موثر بودند با تفکرات مشایی پشت کرد؟
نگاه آقای مشایی که اینگونه بود. من معتقدم که نگاه آقای مشایی جذب طبقه متوسط، ثروتمندان و مدیران بود.شاید به همین دلیل است که موضوع ایرانی‌گرایی را مطرح میکند. نگاهی که از نگاه قاطبه مردم فاصله دارد.

  • نمی شود محبت مشایی با ضرب و زور بر دل ننشاند

و شما عامل این ماجرا را مشایی میدانید؟
مشایی در تغییر نگاه احمدی نژاد موثر بود.

به نظر میرسد که آقای احمدی نژاد خیلی سعی کرد مشایی را رئیس جمهور کند، نشانه های بی‌شماری وجود دارد؟
بله این حرف درست است تا جایی که او در همه همایش‌ها، نشست‌ها و جلسات برای مشایی وقت سخنرانی ویژه میگذاشت و همه باید در سخنرانی مشایی شرکت می‌کردند و به حرفهایش گوش میداند و من شاهد بودم که بسیاری از حضار در این جلسات از این وضعیت ناخرسند بودند. اصلا نمی‌شود با ضرب و زور محبت کسی را به دل کسی انداخت.

عده‌ای معتقد بودند که مشایی اصلا آدم ویژه ای نیست و فردی متوسط است.
بله، من هم عرض کردم. یک وقت فردی است که دارای ویژگی‌ها و سوابق درخشانی است؛ در این موقع مساله قابل تامل و بررسی است. نه اینکه آقای مشایی آدم بدی باشد، من هیچگاه از او دروغی نشنیدم یا عمل خلافی و تهمتی به کسی، اما دیدگاههای خاص خودش را داشت و هیچگونه سابقه فعالی در سطح بالا، از ایشان در دست نبود که عملکرد بزرگ و با معنایی در حیطه کار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد.

آدم ویژهای نبود؟
من در مشایی ویژگیای نمی دیدم.

  • تحریم ها و سقوط بلند پروازی احمدی نژاد

امروز قضاوتی که در مورد احمدینژاد میشود، این است که مشکلات زیادی به دلیل عملکردش در کشور به وجود آمده است. شما هشت سال با او بودید. او واقعا برای ایران امروز چه میراثی گذاشت؟
احمدینژاد کارهای بسیار بزرگ و ارزشمندی را انجام داده و شاید اثر کارهای خوب او در چند سال آینده مشاهده شود.اما ایرادهای خاص خودش را داشت. باید در نظر داشت بسیاری از مشکلاتی که ما امروز با آن دست به گریبان هستیم، به دلیل مشکلات بین المللی ماست. نکته دیگر اینکه احمدی ‌نژاد بسیار بلندپرواز بود و میخواست در هشت سالی که رئیس جمهور است، کشور را به اوج برساند که این بیشتر از سر دلسوزی و عشق او به کشور بود. مساله دیگر اینکه در این بلندپروازی پروژههایی تعریف میشد که یا نمیشد انجام داد یا اینکه با ظرفیتهای اقتصادی ما جور درنمی‌آمد. پروژه فقط کلنگ زدن نیست و نباید حجم وسیعی خارج از توان اقتصادی کشور را به یکباره صرف کرد. شاید آقای احمدی نژاد فکر نمیکرد که روزی با این تحریمهای وسیع مواجه شویم که 100 میلیارد دلار پول کشور بلوکه شود که شاید اگر این اتفاق نمی افتاد، میشد خیلی از این پروژهها را به سرانجام رساند. اما در هر حال وظیفه یک مدیر در سطح عالی کشور بررسی و شناسایی مشکلات پیش رو است که در این زمینه خوب عمل نشد.

  •  احمدی نژاد به هیچ کسی باج نمیداد

مساله ای دیگر در مورد احمدی نژاد وجود دارد این که میگویند وی مقابل بخشی از ساختار قدرت سیاسی ایران ایستاد و آنها نیز به تبع این ایستادگی در مقابلش ایستادند
بله، این حرف هم درست است. احمدینژاد به کسی باج نمیداد. او میگفت حق نداریم به خاطر منافع خود و بودن در قدرت، در مقابل کسانی که سهم خواهی میکنند و به نفع مردم حرکت نمی‌کنند کوتاه بیاییم و در مقابل این موضوع خیلی جدی و مردانه ایستاد.

اما آقای احمدی نژاد اهمال کاریهایی نیز کرد، از جمله اینکه کار را به دست کسانی داد که اصلا در قد وقواره اداره کشور نبودند؟
ممکن است که درصدی اینگونه بودند اما به طور کلی افرادی توانا و فداکار بودند که اگر از آنها وظیفه میخواستیم و در کارشان دخالت نمیشد، حتما موفق تر عمل میکردند. اما اصل ماجرا اینجاست که ما نشمردیم چقدر پول داریم و بعد به اندازه آن پروژه تعریف کنیم. یعنی در واقع ارزیابی از توان اقتصادی خودمان نکردیم و آینده نگری در حوادث پیش روی کشور نبود و فراتر از آن کار کردیم. بخشی از این ماجرا برمیگردد به جایی که احمدی نژاد دوست داشت کارها سریع انجام بشود، کسی هم فکر نمیکرد که یک دفعه کشور دچار تحریم منابع مالی شود و همانطور که گفتم 100 میلیارد دلارمان بلوکه شد که شاید اگر این ها بودند، میشد این پروژهها را به جایی رساند. به نظر من کسی که مسئولیت اجرایی کشور را در سطح عالی برعهده دارد، باید یک نگاه همهجانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... داشته باشد و با یک نگاه عمیق، مسائل و مشکلات سیاسی با جهان را به نسبت مسائل داخلی به صورت جدی شناسایی کند و علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهد. والا این فرد، شخصیت مناسبی برای اشغال جایگاه دوم هدایت کشور نیست.

  • با تصمیم احمدی‌نژاد مخالفت کردم

در مورد سرپرستی وزارت نفت شما حرف و حدیث های زیادی وجود داشت. اینکه سرپرست شدید اما به مجلس معرفی نشدید؟
پس از اینکه وزیر نفت رفت به هر حال خود آقای احمدینژاد سرپرست وزارتخانه شدند. من را صدا کردند و گفتند که شما قائم مقام من در نفت باشید. حتی دو جلسه چند ساعته هم داشتیم که ایشان نکات مهمی را در مورد نفت میگفتند و من مینوشتم، چیزی حدود 40 تا 50 صفحه از زیر و بم نفت را به من گفتند و من یادداشت برداشتم. همان موقع انتقادات سختی به او میشد که سرپرستی رئیسجمهور بر نفت غیرقانونی است و حملههای شدیدی میشد. من یک‌بار به ایشان گفتم که قائم مقامی من در نفت با انتقاد مواجه خواهد شد، جامعه منتقد شما میگویند خودش غیرقانونی بوده، قائم مقامی هم که گذاشته غیرقانونی است. گفتند من فکری کنم و به شما اطلاع میدهم. تا اینکه در مسافرت بودم که زنگ زدند و گفتند شما را برای سرپرستی معرفی میکنم. من هم گفتم برای خدمت به مردم آمادهام....

اختلاف هم داشتید در نفت با رئیس جمهور؟
یکی اینکه ایشان به من میگفت معاونی را بگذار که خیلی شبهه داشت. من مخالفت کردم و زیر بار نرفتم. دوم آقای احمدینژاد دوست داشت که پتروشیمی را از نفت جدا کند و به وزارت صنایع بسپارد. در جلسه هیات دولت من مخالفت کردم. حتی برخی از دوستان به من یادداشت دادند که او رئیس جمهور است و شما مخالفت نکن که من مخالفت خودم را پس نگرفتم. تا اینکه ایشان به این نتیجه رسید که من را به عنوان وزیر به مجلس معرفی نکند.

  • هنوز هم این مرد شجاع پرکار با ایده و صادق به درد ایران می‌خورد

شما یک جورهایی همیشه آلترناتیو بودید؟ به این معنا که هر کجا که رئیس جمهور میگفت می‌رفتید. جدا از رابطه دوستانه شما چه دلیلی داشت؟
من او را دوست داشتم و قبول داشتم و آن زمان در صداقت و تصمیم او بر مجاهدت برای پیشرفت کشور شک نداشتم.

هنوز او را قبول دارید؟
او فردی است که خیلی به درد ایران میخورد. شجاع و پرکار است و ایده و فکر دارد و رفتارش صادقانه است.

کدام یک از اخلاقهای بدش را باید کنار بگذارد؟
احمدی نژاد خود رای است.

اهل مشاوره نیست؟
خیلی خود رای است و اصلا من این را نکته مثبتی نمیدانم. مشاور مستقیم را معمولا نمیپذیرد، اما به حرفها گوش میدهد و آنچه به نظرش صلاح باشد عمل میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۱۴:۰۹
.◉ . ◉.